امروز 1390/9/10 منو بابایی رفتیم یه تیکه از سرویس خواب قند عسلم که اماده نشده بود اوردیمش خونه که اتاق پسرم کامل شه خاله معصومه با علی جون هم اومدن تا اتاقتو ببینن عکس بگیریم بعدشم بریم پیش خانوم دکتر که نوار
بگیره . خانوم دکتر بهم گفت باید چیزای خنک شیرین بخوری راه بری تا نینی از خاب ناز بیدار شه تکون بخوره
همچی خوب بود فقط مامانی منتظر اومدن پسر گلشه